عادت قدیمی
کچل کردن
یهو میرم جلوی آینه کچل میکنم.
خونواده به این قضیه عادت کرده
سرمون خلوت میشه فکر میکنیم.
سره ظهری اومدین یه چرت قیلوله بریم
زینگ زینگ
سگ تو وجناتت
آقا سامان هستن
خودمم
آقا یه بسته آوردیم براتون
تو کل مدتی که برسم دم در به این فک میکردم این چیه من ک منتظر بسته نبودم.
بسته رو گرفتم اومدم باز کردم یه قاب که اسم من با کار دست اسممو نوشته بود با تاخیر کادو تولدت
پرت کردمش گوشه اتاق.میدونستم کی ممکنه فرستاده باشه.
کی انقد بیرحم شدم
هرچی زور زدم خوابم نبرد.در باز شد داداشم با مزقونش اومد تو.حوصله شنیدن سرو صدای سازشو نداشتم.
زدم بیرون